کامل ترین معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم + آرایه های ادبی و معنی کلمات
سلام خدمت همه دانش آموزان و همراهان سایت درس جت. در این نوشته با معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم همراه شما هستیم.
معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم
![معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم + آرایه های ادبی و معنی کلمات 1 معنی درس عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم](https://haladars.ir/wp-content/uploads/2022/10/image-57.png)
متن درس « عجایب صنع حق تعالی» و معنی متن:
درس دوم
عجایب صنع حق تعالی
- نویسنده: امام محمد غزالی
- آثار: کیمیای سعادت ، احیاء العلوم ، نصیحه الملوک
بدان که هرچه در وجود است، همه صُنعِ خدای تعالی است.
آگاه باش که هر چه در جهان هستی وجود دارد، همه را خداوند بلند مرتبه آفریده است.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
بِدان | آگاه باش | وجود | منظور، دنیا |
صُنع | آفرینش، احسان | تعالی | بلند مرتبه |
آسمان، آفتاب، ماه، ستارگان، زمین، و هر آنچه که بر روی زمین قرار دارد، از جمله کوهها، بیابانها، رودخانهها و هر آنچه درون کوهها قرار دارد، چون جواهرات و معادن میباشند.
آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آن چه بر روی زمین است مانند کوه و بیابان و رودخانه و آن چه در کوه هاست از سنگ های قیمتی و معدن ها.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
بر وی | بر رویِ زمین | نهرها | جوی ها، رودخانه ها |
جواهر | جمع جوهر |
آرایه ادبی:
در این متن، دو گروه از مراعاتها به هم پیوستهاند که یک شبکه معنایی ایجاد میکنند؛ اولیه شامل (آسمان، آفتاب، ماه، ستارگان، زمین) و دومی شامل (کوه، بیابان، نهرها، جواهر، معادن).
آسمان و زمین ← تضاد
و آنچه بر روی زمین است، از انواع نباتات و آنچه در برّ و بحر است، از انواع حیوانات.
و آنچه که بر روی زمین وجود دارد از گیاهان و آنچه که در خشکی و دریا وجود دارد از انواع حیوانات.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
نباتات | جمع نبات، گیاهان | برّ | خشکی |
بحر | دریا |
آرایه ادبی:
برّ و بحر← تضاد
و آنچه میان آسمان و زمین است، چون میغ و باران و تگرگ و رعد و برق و قوس قُزَح.
و آن چه که در میان آسمان و زمین است، مانند ابر و باران و برف و تگرگ و رعد و برق و رنگین کمان.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
میغ | ابر | قوس قُزَح | رنگین کمان |
برق | آذرخش، صاعقه |
آرایه ادبی:
آسمان و زمین ← تضاد
میغ، باران، برف، تگرگ، رعد، قوس قزح ← مراعات نظیر
و نشانههایی که در هوا ظاهر میشوند، همگی عجایب خلقت الهی هستند و این همه نشانه، آیات الهی است که خداوند تو را بر آنها تأمل و تفکر فراهم آورده است. پس در میان این نشانهها، به تأمل بپرداز.
و نمادهایی که در هوا ظاهر میشوند، همگی از شگفتیهای خلقت خداوند بزرگند و این نشانهها نمادهای الهی از خداوند عظیمالشأن هستند که به تو دستور داده است تا در میان آنها نظر کنی (دقت کنی). پس در این نمادهای الهی، تأمل و اندیشه کن.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
اندر | در | عجایب | شگفتی ها |
علامات | جمع علامت، نشانه ها |
در زمین نگاه کن که چگونه بساط تو ساخته است و جوانب وی فَراخ گسترانیده.
به زمین نگاه کن که خداوند چگونه آن را مانند فرشی برای تو آماده کرده و اطراف آن را گسترده کرده است.
واژه | معنی واژه |
بساط | فرش، هر چیز گستردنی |
جوانب | وارستن، رها شدن، خلاص یافتن |
فَراخ | وارستن، رها شدن، خلاص یافتن |
آرایه ادبی:
منظور از جوانب وی ← همه جای زمین است
و از زیر سنگ های سخت، آب های لطیف، روان کرده تا بر روی زمین می رود و به تدریج بیرون می آید.
و از زیر سنگ های محکم، آب گوارا جاری کرده است که بر رویِ زمین جاری می شود و کم کم از زیر زمین بیرون می آید.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
لطیف | زُلال، گوارا | به تدریج | کم کم |
روان | جاری |
آرایه ادبی:
سخت و لطیف ← تضاد
در وقتِ بهار بنگر و تفکّر کن که زمین چگونه زنده می شود و چون دیبای هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.
به هنگام بهار نگاه کن که زمین چطور شاداب و سرسبز می شود و مانند پارچه ای ابریشمی، رنگارنگ و زیبا می شود بلکه هزار رنگ می شود.
واژه | معنی واژه |
دیبا | پارچه ی ابریشمی رنگی |
آرایه ادبی:
چون دیبا ← تشبیه
بلکه هزار رنگ شود ← اغراق و بزرگ نمایی
نگاه کن مرغان هوا و حشرات زمین را هر یکی بر شکلی دیگر و بر صورتی دیگر و همه از یک دگر نیکوتر؛
به پرندگان آسمان و حشره های روی زمین نگاه کن که هر یک را با شکل و ظاهری متفاوت آفریده و هر کدام از دیگری بهتر و زیباتر است.
هر فرد را به آنچه باید انجام دهد تعلیم داده است و هر کس را به یاد گرفته که غذای خود را چگونه به دست آورد و چگونه از کودک خود مراقبت کند تا بزرگ شود و لانه خود را چگونه بسازد. به مورچه نگاه کنید تا بفهمید چگونه در زمان مناسب غذا جمع آوری میکند.
آن چه لازم بود به هر یک از )موجودات( داده و به هر کدام، یاد داده که چگونه غذا به دست بیاورد و از بچّه نگهداری کند تا بزرگ شود و چگونه لانۀ خود را بسازد. به مورچه نگاه کن که چگونه در زمان مناسب غذایش را جمع آوری می کند.
اگر در خانهای با نقش و گچ تزئین شده قدم بگذاری و به مدت طولانی در آن زندگی کنی، ممکن است از زیبایی و خصوصیات آن تعجب و حس شگفتی پیدا کنی؛ اما همیشه در خانه خدا، هر چیزی که ظاهر میشود، بدون تعجب باش.
اگر داخل خانه ای بِرَوی که نقّاشی و گچ بُری کرده باشند، زمان زیادی آن را وصف می کنی و از آن کار، تعجّب می کنی در حالی که همیشه در خانه ی خدا )دنیا( هستی و اصلا تعجّب نمی کنی.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
شَوی | بِروی | صفت آن گویی | آن را وصف می کنی |
کنده کرده باشند | کنده کاری کرده باشند |
آرایه ادبی:
خانۀ خدا )در خانۀ خدایی) ← منظور، دنیا است.
و این دنیا، خانهٔ خداست و فرش زیر پای او زمین است. امّا سقفی بدون ستون ویژهٔ این خانه است و این امر بسیار عجیب است. چراغ او ماه، و شعلهاش آفتاب و چراغهای او ستارگان هستند.
و این دنیا، خانۀ خداست و فرش آن، زمین است و سقفِ بی ستون آن، آسمان است که این بسیار عجیب است و چراغ آن ماه است و شعلۀ آن، خورشید و چراغدان هایش ستارگان هستند.
واژه | معنی واژه |
قندیل | چراغ آویز، چراغدان |
آرایه ادبی:
این عالم خانۀ خداست ← تشبیه
فرش آن زمین است ← تشبیه
چراغ وی ماه است ← تشبیه
شعلۀ وی آفتاب است ← تشبیه
سقف ← منظور، آسمان است.
و تو از عجایب این، غافل که خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر و در وی نمی گنجد.
و تو از شگفتی های این دنیا بی خبری، زیرا دنیا بسیار بزرگ است و قدرت تو اندک و زیبایی ها و بزرگی های آن را درک نمی کنی.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
غافل | بی خبر | مختصر | کم و کوتاه، ناچیز |
آرایه ادبی:
بزرگ و مختصر ← تضاد
مَثَل تو مانند مورچهای است که در قصری زیبا سوراخی دارد؛ جز غذای خود و همراهان خود چیزی ملاحظه نمیکند؛ از زیبای قصر و تعداد بیشمار غلامان و تخت شاهانهی وی، هیچ اطلاعی ندارد.
ای انسان، تو در این دنیا مثل مورچه ای هستی که در قصر پادشاهی لانه دارد، جز غذا و دوستان خود به چیز دیگری فکر نمی کند و از زیبایی کاخ و نوکران و تخت پادشاه، خبرندارد.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
مَلِک | پادشاه | مَثَل | وصفِ حال، داستان |
مُلک | فرمانروایی | سریر | تخت |
آرایه ادبی:
قصر، مَلِک، غلام ← مراعات نظیر
اگر تمایل داری به درجهای از قناعت که مورچه باشی، باش و اگر نه، راه به تو داده شده است تا در باغ معرفت حق تعالی، تماشا کنی و به بیرون بیایی. چشمانت را باز کن تا عجایبی را که تو را مدهوش و متحیر میکنند، ببینی.
ای انسان، اگر می خواهی در حدّ و اندازۀ مورچه باشی، باش و اگر نمی خواهی مثل مورچه باشی به تو اجازه داده اند که در باغ شناخت خداوندِ بزرگ، تماشا کنی و او را بهتر بشناسی، پس چشمت را باز کن و دقت کن تا شگفتی های آفرینش خداوند را در دنیا ببینی و شگفت زده و حیران شوی.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
معرفت | شناخت | تعالی | بلند مرتبه |
بُستان | باغ | چشم باز کن | دقّت کن |
مدهوش | سرگشته | متحیّر | حیران و متعجّب |
آرایه ادبی:
بُستان معرفت ← منظور، دنیا است.